خیلی، تعداد جوانهای خوشگل و خوش قد و بالا زیاد شده .توی این سیاهی ها با آن حجاب بی رخنه چه می درخشند . گمان نکنم اصل حکم حجاب برای پوشاندن زیبایی ها باشد. من که زنم حواسم پرت می شود خدا به جوانها رحم کند.
شریف نیایید هم به دلیل جوانان خوشگلش
هم به دلیل قاسمیان لوطی خردمندش که کتاب خدا را خوب فهمیده است.
امشب گفت ما که از روی نوشته راه افتاده ایم بدون حضور معصوم، کارمان خیلی درست است، حدیث داریم کارمان خیلی درست است به شرطی که گرفتار come back نشویم.
اصلا حدیث هست که عبادت در غیاب امام و جهاد در غیاب امام صدبرابر قیمتی تر است. اصلا منتظر ماندن که تا امام نیاید کاری نمی کنیم خطرناک است، ولایت را به رابطه عاطفی بسنده نکنید دوست داشتن اصلا کافی نیست.عمرسعد اولین گریه را بر امام حسین سر داد، ولایت عاطفی داشت آخر.
گفت نباید امام حسین را جناحی کرد آن هم وقتی نه اصلاح طلبش مصلح اجتماعی است و نه اصول گرایش، اصلها ثابت و فرعها فی السماء
اما امام حسین شدیدا ی است و الهام بخش ملحد و مسلم بوده است حرکتش
و گفت توبه کنید زود توبه کنید و توبه اجتماعی خیلی سنگین و سخت است .
آدرسش آنجای قرآن است که دستور داده همدیگر را بکشید
یا اینجا:
اگر ما به آنها حکم میکردیم که خود (یعنی یکدیگر) را بکشید یا از دیار خود (برای جهاد) بیرون روید به جز اندکی اطاعت امر نمیکردند، و اگر به آنچه پندشان میدهند عمل میکردند البته نیکوتر و کاری محکم و با اساستر برای آنها بود.سوره نساء آیه ۶۶
بعد هم شهید آوردند
مهندس بیا قضیه را مع کنیم
اول درخواست شهادت بدهیم
بعد جوگیر شویم
و شهیدوار زندگی کنیم
والا
خلاصه شریف نیائید
بعدنوشت:
گفتم» آیا دعوت مرا قبول می کنید و برای امشب به نزد من می آئید
گفت: هزار بار در خانه ات را کوبیده ام ولی هرگز به رویم باز نکرده ای
گفتم: حالا بیا و اینبار را در خانه من بگذران
گفت: اگر مرا می شناختی هرگز دعوتم نمی کردی
گفتم: تو کیستی
درنگاهش غرش دریاهای طوفانی موج می زد که گفت: من آن انقلابم که بر پا می دارد آنچه را ملتها بر زمین زده اند.من آن طوفانم که آنچه را نسلها در خاک کاشته اند از ریشه بر می کند.من آن کسی هستم که آمد تا در زمین نه صلح، بلکه شمشیر را بر پای دارد و به یادگار نهد.دنیا برای اسم من عید می گیرد اما من در مشارق و مغارب زمین کسی را نمی بینم که حقیقت مرا بشناسد
من خودم را در مقابل او بر زمین انداختم و نعره زدم یا عیسای ناصری
#جبران خلیل جبران
چقدر یاد فیلم روز واقعه افتادم آنجا که در گوش نصرانی تازه مسلمان زمزمه می کردند امروز مسیح را برصلیب می کشند